پيامكهاي عاشقانه خرداد91
و اگر مي دانستي كه چه سخت است و چه دردي دارد خنجر از دست عزيزان خوردن از من خسته نمي پرسيدي كه چرا تنهايي..
....................................................
مثل کبریت کشیدن در باد
دیدنت دشوار است
من که به معجزه عشق تو ایمان دارم
میکشم آخرین دانه کبریتم را در باد
هر چه باداباد
زندگی سخت است تو آسان بگیر
زندگی درد است تو درمان بگیر
زندگی مار است تو جانش بگیر
زندگی جام است تو کامش بگیر . . .
اشک خیمه زده بر صفحه ی چشم نگرانم
چنـد روزیسـت که دلواپسـم و بـد نگرانم
کوچه از رهگذر سرد غمت زار و گرفته ست
شب بی تابش ماه روی تو برده امانم . . .
.
.
.
شکر خدا نشد که عاشقت شوم
تقدیر این نبود که من لایقت شوم
یاد توا کنار دلم چال کرده ام
تا بیخیال تو و هق هق ات شوم
.
.
.
گرچه از فاصله ی ماه ز من دورتری
ولی انگاه همین جا و همین دور و بری
ماه می تابد و انگار تویی می خندی
باد می آید و انگار تویی می گذری . . .
.
.
.
در دل دردیست از تو پنهان که مپرس
تنگ آمده چندان دلم از جان که مپرس
با این همه حال و در چنین تنگدلی
جا کرده محبت تو چندان که مپرس . . .
.
.
.
در قید غمم، خاطر آزاد کجایی؟
تنگ است دلم، قوت فریاد کجایی؟
با آنکه ز ما یاد نکردی..
ای آنکه نرفتی دمی از یاد کجایی؟
ای داد دوباره کاردل مشکل شد
نتوان ز حال دل غافل شد
عشقی که به چند خون دل حاصل شد
پامال سبکسران سنگین دل شد
شهر ما را از هم میدزدد
میترسم از این پلهای هوایی
این متروهای زیرزمینی
این آدمهای کجدار و مریز
میترسم فردا آفتاب باشد
شهر باشد، ما نباشیم
—–
سالها پیش از کنار دریا عبور کردی
اما امواج
هنوز برای دیدن جا پایت
تا ساحل میروند و برمیگردند
زندگی چیدن سیبی است که یاید چید و رفت
زندگی تکرار پاییز است که باید دید و رفت
زندگی رودی است جاری هر که آمد
کوزه ای شادمان پر کرد و مشتی آب نوشید و رفت
قاصدک ? این کولی خانه بدوش روزگار
کوچه گردیهای خود را زندگی نامید و رفت . . .
مهربانیات از دور هم چه نزدیک است و من عجیب حس میکنم جغرافیا دروغی تاریخی است
مهم نیست با کدامین ابر
در کدامین سرزمین
بر کدامین گیاه
میباری
مهم باریدن توست
تا تشنگی فراگیر نشود
—–
کسی صدای دندانهایم را بشمارد
کسی سکوتم را ترجمه کند
کسی گریههایم را بخنداند
ثواب چیز بدی نیست
—–
آن که در را محکم میزند آشناست
آن که آهسته میزند قصد آشنایی دارد
اما عاشقتر از همه کسی است که پشت در نشسته است
—–
من بینام تو حتی یک لحظه احتمال ندارم. اما با نام تو خورشیدی دنبالهدار خواهم بود
—–
وقتی گلدان شکست
مادرم گفت: حیف بود
پدرم گفت: قشنگ بود
خواهرم گفت: مال من بود
مادربزرگ گفت: دوستش داشتم
ولی وقتی دلم شکست
همه سکوت کردند
—–
من ادعا نمیکنم که همیشه به یاد آنهایی که دوستشان دارم هستم.
اما ادعا میکنم حتی در لحظاتی هم که به یادشان نیستم، دوستشان دارم
—–
همیشه رفتن، رسیدن نیست
اما برای رسیدن باید رفت
حتی اگر تمامی کوچههای زمین بنبست باشد
راه آسمان باز است
—–
عشق، زیر باران ایستادن و با هم خیس شدن نیست.
عشق این است که یکی برای دیگری چتر بشود و او نداند چرا خیس نشده است.
—–
جلوتر از من راه نرو
شاید به دنبالت نیامدم
پشت سرم نیا
شاید راه را بلد نباشم
همراهم باش و در کنارم قدم بزن
—–
حافظ گشودهام و چه زیباست فال تو
حتما قشنگ میشود امسال، حال تو
با آن زبان فاخر ایرانی و اصیل
فرخنده باد روز و شب و ماه و سال تو
—–
باران گرفت تا که بدانی برای تو این بار هم خدا به تبسم نشسته است
—–
دوستان واقعی تو، تو را آنگونه که هستی دوست دارند. دشمنان واقعی تو، تو را آنگونه که هستند
—–
از شوق رسیدن است جاری شدنم
رودی که به دریا نرسد، میمیرد
—–
از دریا میآیم
ماهیان تا ساحل بدرقهام میکنند
هرچند میدانم ساحل برای ساکنان دریا امن نیست
—–
ساکنان دریا
صدای امواج را نمیشنوند
چه تلخ است
—–
به شهر عشق بیا
تا کَسی نپرسدمان
تو از کدام دیاری
من از کدام دیار